مهمانی و خستگی
سلام به چراغ خونه ی مامان وبابا عزیز دلم امروز از صبح مشغول کارای خونه بودم آخه امشب مهمون داریم.با اینکه بابا نمی خواست من تو زحمت بیفتم کلی بهم کمک کرد و قرار شده شام از بیرون بیاره.بازم کلی کار بود که باید انجام می دادم. مجبور شدم خیلی خم و راست بشم.چکار کنیم دیگه گفتم تو همه کارا با هم هستیم! خیلی عذاب وجدان گرفتم می دونم حسابی اذیت شدی.امروز مامان خوبی نبودم ببخشید گلم.قول میدم دیگه اینهمه خودمو و تو رو خسته نکنم. ...
نویسنده :
مامان محمدپارسا
15:43